دلم میگیرد
دلم میگیرد از..
آسمانی که رخت ابر سیاه بر تن میکند و نمیبارد..
اشکی که در پشت چشمها میماند و نمیریزد..
دلم میگیرد از..
از خورشیدی که گویی هست و انگار نیست..
عشقی که بی نور و گرماست..
پر زشراره ی احساس نیست..
دلم میگیرد از..
درختی که در کنار جویبار خشکیده است..
سبزینه حال نیست..
محبتی که هست و ریشه دار نیست..
دلم میگیرد از تو..
که میدانی بی تو میمیرم و افسوس..
بی من میروی و حواست نیست..
نظرات شما عزیزان:
مدیونِ حضورِ توام ،
آمدنت یا رفتنت ، کدام را باور کنم

شب را دوست دارم
شب ، حکایتِ شیرینِ من و سکوت
هر حرکتی ، هر صدایی
نتِ موزونِ دل جویی ست !
گیجِ خوابم
مست وُ مدهوش
گاه بسته ، گاه باز
پلکِ من ، مستِ نیاز
می کِشم تا کش بیاید لحظه ها
چشم را می بندم
هر دم این خواب مرا
می بَرد از حال ، به دور
پشتِ دروازۀ پلک ،
قاصدِ خوش خبری منتظر است .
بسیار زیبا بود.
پستت هم با حال و هوام جور بود
.gif)
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣُﺮﺩﻡ ...
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﻪ !!...
ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺎﻡ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮﯾــــﺎ !!!...
ﺣﻠــﺎﻝ ﮐﻦ !!...
ﻗــــﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ...
ﺑــﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﻮﻝ ﻣﯿـــﺪﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﯾــﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﺑﺎﻻﺗﺮ
ﺑﺎﺷﻢ !!...
ﺑﻌﺪﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﯿﺸــــﻪ ﺧﺎﮎ ﭘـــﺎﺗﻢ !!...
ﻫﻤﯿﺸﻪ !!...
.gif)
.gif)